گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:چه می‌بری دل ما چون نگه نمی‌داری؟ چه دلبری که نمی‌آید از تو دلداری؟

❈۱❈
چه می‌بری دل ما چون نگه نمی‌داری؟ چه دلبری که نمی‌آید از تو دلداری؟
چرا چو نافه آهو بریده‌ای از من؟ چرا چو مشک مرا می‌دهی جگر خواری؟
❈۲❈
به آه و ناله و زاری ز من مشو بیزار نکن که ما نتوانیم کرد، بیزاری
به سوی من گذری کن که جز غریبی و عشق دو حالتی است مرا بی‌کسی و بیماری
❈۳❈
به کویت آمدن ای یار، ما نمی‌یاریم تو یاریی کن و بگذر به ما اگر یاری
مشو ز دود من ایمن که کار من همه شب چو شمع سوختن و گریه است و بیداری
❈۴❈
به چشم من لبت آموخت گوهر افشانی چنانکه داد به لعل لبت شکر باری
سزد که در سر کارم کنی دمی چون صبح مگر به روز سپید آید این شب تاری
❈۵❈
صباست قاصد سلمان به پیش دوست دریغ که در صباست گران خیزی و سبکباری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین کیخا
2013-06-26T16:16:53
گرانخیزی سخت برخاستن است و چه نیکو ! برای ادم هایی که دیر از خواب بر میخیزند هم به کار میرود ، مثلا گرانخیز سست کوش یعنی تنبل کارنکن !