گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:نصیحت می‌کند هر دم مرا زاهد به مستوری برو ناصح تو حال من نمی‌دانی و معذوری

❈۱❈
نصیحت می‌کند هر دم مرا زاهد به مستوری برو ناصح تو حال من نمی‌دانی و معذوری
خیال چشم مستش را اگر در خواب خوش بینی عجب دارم که برداری سر از مستی و مستوری
❈۲❈
بدین صورت که من در خواب مستی‌ام عجب باشد گرم بیدار گرداند صدای نفحه صوری
مگر تو حور فردوسی که سر تا پا همه روحی مگر تو مردم چشمی که سر تا پا همه نوری
❈۳❈
بیا جانا دمی بنشین و صحبت را غنیمت دان که خواهد بود مدتها میان جان و تن دوری
دلی و همتی مردانه باید عشقبازان را که نتوان کرد شهبازی به بال و پر عصفوری
❈۴❈
شب وصلش فراغی از فروغ صبحدم دارد چه حاجت روز روشن را به نور شمع کافوری
نپرسی آخرم روزی آخر چونی ای سلمان ازین شبهای رنجوری درین شبهای دیجوری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها