گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:ز سودای رخ و زلفش، غمی دارم شبانروزی مرا صبح وصال او، نمی‌گردد شبی روزی

❈۱❈
ز سودای رخ و زلفش، غمی دارم شبانروزی مرا صبح وصال او، نمی‌گردد شبی روزی
نسیم صبح پیغامی به خورشیدی رسان از ما که با یاد جمال او، شب ما می‌کند روزی
❈۲❈
بجز از سایه سروش، مبادم هیچ سرسبزی! بجز بر خاتم لعلش، مبادم هیچ فیروزی
ز مجلس شمع را ساقی، ببر در گوشه‌ای بنشان که امشب ماه خواهد کرد، ما را مجلس افروزی
بسوز و گریه چون شمع ار نخواهی گشت در هجران
به یکدم می‌توان کشتن، مرا چندین چه می‌سوزی؟
❈۳❈
اگر زخمی زنی بر من، چنانم بر دل آید خوش که بر گل در سحرگاهان، نسیم باد نوروزی
قبای عمر کوتاهست، بر بالای امیدم مگر باز آیی و وصلی، شبی بر دامنم دوزی
❈۴❈
چه خواهی کرد ای سلمان، به هجران صرف شد عمرت مگر وصلش بدست آری، وزان عمری تو اندوزی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید مزروعیان
2012-02-05T20:02:59
بیت7"مگربارانی وصلی"بیت5"بسوزگریه چون شمعم نخواهد کشت میدانم"
سید محسن
2019-12-24T02:51:11
بیت پنجم--- بسوز و گریه چون شمع ار نخواهی کشت در هجران----درست است