گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:گراز دور الستت هست جامی باقی ای ساقی بیا بشکن که مخمورم، خمارم زان می باقی

❈۱❈
گراز دور الستت هست جامی باقی ای ساقی بیا بشکن که مخمورم، خمارم زان می باقی
من از عشق تو می‌میرم، بگو: کاخر چه تدبیرم؟
که زد مار غمم بر دل نه تریاق است و نه راقی
ز تاب لعل و آب می، فکندی آتشی بر ما تو در ما آخر این آتش چرا افکندی ای ساقی؟
❈۲❈
به دردی کن دوای من که بیماران عشقت را کند درد تو درمانی کند زهر تو تریاقی
ز شرح شوق دیدارت، مقصر شد زبان من قلم را بر تراشیدم که گوید حال مشتاقی
❈۳❈
من از شوق تو چون پروانه می‌سوزم چرا یک شب دلت بر من نمی‌سوزد، نه آخر شمع عشاقی؟
تو داری طاق ابرویی که جفتش نیست در عالم تویی آنکس که در عالم، به جفت ابروان طاقی
❈۴❈
نکو رویی و بدخویی، رفیقانند و من باری تو را چندانکه می‌بینم، سراپا حسن اخلاقی
ز مهر روی او عمری است تا دم می‌زنی سلمان به مهرش صادقی چون صبح از آن مشهور آفاقی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها