گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:مکن عیب من مسکین اگر عاشق شدم جایی سر زلف سیه دیدم در افتادم به سودایی

❈۱❈
مکن عیب من مسکین اگر عاشق شدم جایی سر زلف سیه دیدم در افتادم به سودایی
چو آب آشفته می‌گردم به هر سو تا کجا روزی سعادت در کنار من نشاند سرو بالایی
❈۲❈
ملامت گو بر و شرمی بدار آخر چه می‌خواهی ز جان غرقه عاجز میان موج دریایی
نمی‌داند طبیب ای دل دوای درد عاشق را ز من بشنو که این حکمت شنیدستم ز دانایی
❈۳❈
طریق عشقبازان است پیش دوست جانبازی بیا ای جان اگر داری سر و برگ تماشایی
مرا جانی و من تا کی توانم زیست دور از تو تن مسکین من جایی و جان نازنین جایی
❈۴❈
چرا امروز کارم را به فردا می‌دهی وعده پس از امروز پنداری نخواهد بود فردایی
ز زلفت دل طلب کردم مرا گفتا برو سلمان پریشانم کجا دارم سر هر بی سر و پایی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2019-12-24T01:39:57
ز زلفش دل طلب کردم مرا گفتا برو سلمان-----مناسب تر است
امیرعباس
2018-05-26T22:01:29
سلامت بیت سه به نظرم بین "بر" و "و" نباید فاصله باشه "برو" هست فکر کنم
امیرعباس
2018-05-26T22:06:04
و یه چیز دیگه بیت اخر میگه ز زلفت دل طلب کردم بعد میگه "گفتا" نمیدونم شاید این هم "گفتی"درست تر باشه