گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:مگس‌وار از سر خوان وصال خود مران ما را نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را

❈۱❈
مگس‌وار از سر خوان وصال خود مران ما را نه مهمان توام آخر بخوان روزی بخوان ما را
کنار از ما چه می‌جویی میان بگشاد می، بنشین
به اقبالت مگر کاری برآید زین میان ما را
از آنم قصد جان کردی که من برگردم از کویت
« معاذا الله» که برگردم چه گردانی به جان ما را
تو زوری می‌کنی بر ما و ما خواهیم جورت را کشیدن چون کمان تا هست پی بر استخوان ما را
❈۲❈
رقیبان در حق ما بد همی گویند و کی هرگز توانند از نکو رویان جدا کردن بدان ما را
چو اجزای وجود ما مرکب شد ز سودایت چه غم گر چون قلم گیرند مردم بر زبان مارا
❈۳❈
قیامت باشد آن روزی که بر سوی تو چون نرگس ز خواب خوش بر انگیزند مست و سرگردان مارا
نشان آب حیوان کز دهان خضر می‌جستم دهانت می‌دهد اینک به زیر لب نشان مارا
❈۴❈
بیا سلمان بیا تا سر کنیم اندر سر کارش کزین خوشتر سر و کاری نباشد در جهان ما را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهرنوش
2014-05-29T01:41:34
بیت دوم لطفا: بگشاد می--> بگشا دَمی
مهرنوش
2014-05-29T01:51:11
بیت هفتم، مصرع دوم ایراد وزنی دارد.
سورنا
2017-05-03T03:54:52
مصرع دوم بیت هفتم سرگران درست است به معنی مست و مغرورقیامت باشد آن روزی که بر سوی تو چون نرگسز خواب خوش بر انگیزند مست و سرگران مارا