گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است هر که شد مست می عشق تو، هشیار، آن است

❈۱❈
چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است هر که شد مست می عشق تو، هشیار، آن است
در خرابات خیال تو خرد را ره، نیست یعنی او نیز هم از زمره هشیاران است
❈۲❈
دلم از مصطبه عشق تو، بویی بشنید زان زمان باز مقیم در خماران است
عشق، باروی تو هر بوالهوسی، چون بازد؟ عشق، کاری است که آن، پیشه عیاران است
❈۳❈
حال بیماری چشم تو و رنجوری من داند ابروی تو کو بر سر بیماران، است
دارم آن سرکه سر اندر قدمت، اندازم وین، خیالی است که اندر سر بسیاران است
❈۴❈
شرح بیداری شبهای درازم که دهد جز خیال تو، که او مونس بیداران است
در هوی و هوس سرو قدت، سلمان را دیده، ابری است، که خون جگرش، باران است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها