گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:فراق روی تو از شرح و بسط، بیرون است زما مپرس، که حال درون دل، چون است

❈۱❈
فراق روی تو از شرح و بسط، بیرون است زما مپرس، که حال درون دل، چون است
به خون نوشته‌ام، این نامه را که خواهی خواند اگر چه دود درونم، نشسته در خون است
❈۲❈
نکرد آتش شوق درون قلم ظاهر مگر ز شوق قلم دود رفته بیرون است
نمی‌کنم سخن اشتیاق، کان تقدیر ز طرف حرف و زحد عبارت، افزون است
❈۳❈
بیا و قصه حالم بخوان، که بر رخ من نوشته دیده، به خطی، چو در مکنون است
خیال روی تو دارم، مقام در چشمم سرشک چشمم، از آن رو مقیم گلگون است
❈۴❈
دل مقید سلمان، اسیر آن لیلی است که در سلاسل زلفش، هزار مجنون است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-11T21:54:42
mesraje dowome beide shashom(asanro moqiem)bajad tahrir shawad---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مهرنوش
2014-07-11T12:13:53
بیت چهارم مصرع اول به نظرم به جای تقدیر باید "تقریر" باشه. توجه کنید به واژگان دیگر بیت: سخن و حرف و عبارت
سید محسن
2019-12-19T16:56:46
تقریر با معنا همخوانی بیشتر دارد