گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:تا زماه طلعتت، طرف نقاب، افتاده است لرزه از عکس رخت، بر آفتاب، افتاده است

❈۱❈
تا زماه طلعتت، طرف نقاب، افتاده است لرزه از عکس رخت، بر آفتاب، افتاده است
رحمتی فرما، که از باران اشک چشم من مردم بیچاره را، در خانه آب، افتاده است
❈۲❈
می‌کشد مسکین دلم، تاب طناب طره‌ات چون کند، در گردن او، این طناب، افتاده است
خیل خونخوار خیال، اطراف چشم من، گرفت آنچنان کز دیده من، راه خواب، افتاده است
❈۳❈
همدمی دارم عزیز، از من جدا خواهد شدن لاجرم مسکین دلم، در اضطراب، افتاده است
چشم مستت دیده‌ام، روزی، وزان مستی هنوز در خرابات مغان، سلمان، خراب افتاده است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها