گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:خواب مستی کرده چشمت، در خمار افتاده است زلف مشکین تو، چون من، بی‌قرار، افتاده است

❈۱❈
خواب مستی کرده چشمت، در خمار افتاده است زلف مشکین تو، چون من، بی‌قرار، افتاده است
چشم بیمار تو را میرم، که در هر گوشه‌ای چون من مسکین، بیمارش، هزار افتاده است
کار کار افتادگان را باز می‌بین، گاه گاه
خاصه، کار افتاده‌ای را کو، ز کار افتاده است
❈۲❈
پای را در ره به عزت می‌نه، ای جان عزیز زانکه سرهای عزیزان، بر گذار افتاده است
جمله ذرات وجودم، غرق بحر حیرت، است زان میان این اشک خونین، بر کنار، افتاده است
❈۳❈
عشق و درویشی و بیماری و جور روزگار صعب کاری است و ما راهر چهار، افتاده است
حال سلمان گر کسی پرسد، بگو، در کوی دوست بی‌نوایی، بی زری، بی‌زور زار، افتاده است

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها