سلمان ساوجی:بر سر کوی یقین، کعبه و بتخانه، یکی است دام زلف سیه و سبحه صد دانه، یکی است

mesraje dowome beide sowom(ta bedani ke mei)1---پاسخ: با تشکر، «که» اضافه شد.

mesraje dowom(damesolfe)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

مسجد و میکده و خانه و بتخانه یکی ست  ای غلط کرده ره کوچه ما یکی خانه یکی ست هر کس از جام ازل گرچه به نوعی مستند  چشم مست تو گواهست که پیمانه یکی ست صورت و آدم و حوا به حقیقت دام است معنی آدم اگر یافته ای دانه یکی ست  اختلافی ز ره صورت اگر هست چه باک  آتش و شمع و شب و مجلس و پروانه یکی ست  هر کس از روی صفت یافته اسمی ورنه  مفلس و محتشم و عاقل و دیوانه یکی ست چشم احول ز خطا گر چه دو بیند یک را  روشن است این که دل و دلبر و جانانه یکی ست  چون نسیمی طلب گنج بقا کن به یقین شاه و درویش در این منزل ویرانه یکی ست  

اگر از دیده تحقیق به عالم نگری عشق و معشوقه و عاشق,دل و دلدار یکیست تا که من اینچنین بر همگان مینگرم فَرو فرزانه و فرزادو فریبا,دل و دلبند و دل آرم یکیست

کاش اشعار شوریده شیرازی هم به تاریخ ما اضافه شود ...بسیار زیبا هست اشعارشان