سلمان ساوجی:عاشقان را شوق مستی، از شرابی دیگرست وین هوا گرم از فروغ آفتابی دیگرست
❈۱❈
عاشقان را شوق مستی، از شرابی دیگرست
وین هوا گرم از فروغ آفتابی دیگرست
ساقی آب رز برای دیگران در گردش آر
کاسیای ما کنون، گردان به آبی دیگرست
❈۲❈
عکس خورشید جمالت، مانع دیدار گشت
شاهد حسن تو را هر دم، نقابی دیگرست
دیگران را در کمند آور، که همچون زلف تو
هر رگی در گردن جانم، طنابی، دیگرست
❈۳❈
آتشی کردی و گفتی میکنم ترک عناب
زینهار ای جان مگو، کین خود، عتابی دیگرست
بخت راهی میزند بر خون من، من چون کنم
باز بخت خفته ما، دیده خوابی دیگرست
❈۴❈
از رقیبم دوش میپرسید کاین بیچاره کیست؟
گفت: سر برگشتهای، مستی، خرابی، دیگرست
کامنت ها