گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:مشک ریزان می‌جهد، باد صبا از کوی دوست شاخه‌ای گویی ربودست، از خم گیسوی دوست

❈۱❈
مشک ریزان می‌جهد، باد صبا از کوی دوست شاخه‌ای گویی ربودست، از خم گیسوی دوست
دوست می‌دارم نسیم صبح، راکو، در هوا تا نفس می‌‌آیدش، جان می‌دهد بر بوی دوست
❈۲❈
دوست را هر دو جهان، گر چه هوا دارند و من دوستر می‌دارم، از هر دو جهان یک موی دوست
جان به رشوت می‌دهم، باشد که بگشاید، نقاب چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست
❈۳❈
منصب سکان دولت گوی خوبی می‌زند آن سر صاحب سعادت کوکه گردد کوی دوست
یار، در میدان دولت خانه وصلم، چو نیست می‌کنم آمد شدی، پیش سگان کوی دوست
❈۴❈
دوست دشمن پرور است ای دوستان تدبیر چیست خوی او این است و من خو کرده‌ام با خوی دوست
ور به زورم می‌کشد یا می‌کشد، او حاکم است من ندارم، زور دست و پنجه و بازوی دوست
❈۵❈
دوستان گویند: سلمان باز کش خود را ازو می‌کشم خود را و بازم می‌کشد دل سوی اوست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-13T17:18:55
lotfan as mesraje awale beide hashtom(na)tra hasf koned---پاسخ:با تشکر، «ور نه به زورم می...‌» با «ور به زورم می‌...» جایگزین شد.
ناشناس
2010-08-14T11:16:04
لطفا در بیت آخر، مسلمان به سلمان تغییر دهید ---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سید محسن
2019-12-19T17:30:50
آن سر صاحب.........که گردد گوی دوست------درست است