گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست

❈۱❈
شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست
تطاول سر زلف تو و شبان دراز چه داند، آنکه گرفتار بند و سودا نیست
❈۲❈
غم ملامت دشمن، ز هر غمی بترست مرا ملامت هجران دوست، پیدا نیست
پدر به دست خودم، توبه می‌دهد وین کار به دست و پای من رند بی سر و پا نیست
❈۳❈
خدنگ غمزه گذر می‌کند ز جوشن جان اگر تو را، سپر صبر هست ما را نیست
من آن نیم، که ز راز تو دم زنم، چون نی وگر رود سخن از ناله، ناله از ما نیست
❈۴❈
تو راست، بر سر من جای تا سرم بر جاست دریغ عمر عزیزم، که پای بر جا نیست
حدیث شوق، چو زلف دراز گشت، دراز بجان دوست، که یک موی، زیر بالا نیست
❈۵❈
خیال زلف و رخت، روز و شب برابر ماست کجاست، نقش دهانت که هیچ پیدا نیست
من از طبیب، مداوای عشق پرسیدم جواب داد، که سلمان به جز مدارا نیست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها