گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:چشم من گوش خیالت دارد، اما خواب نیست هست جان را، عزم پا بوست ولی، اسباب نیست

❈۱❈
چشم من گوش خیالت دارد، اما خواب نیست هست جان را، عزم پا بوست ولی، اسباب نیست
دیده را هر شب خیالت می‌شود مهمان، ولی دیده را اسباب مهمان در میان جز آب نیست
❈۲❈
رویت آمد، قبله دل ابروت، محراب جان اهل معنی را برون، زین قبله و محراب نیست
با خیالت، خواب در چشمم نمی‌گیرد قرار خواب می‌داند که راه سیل، جای خواب نیست
❈۳❈
رشته جانم کی آرد تاب شمع روی تو چون چراغ عقل را با شور عشقت تاب نیست
مجلس ما روشن است، از طلعتش، مه را بگو دیده بر هم نه، که امشب حاجت مهتاب نیست
❈۴❈
رسم دین بگذاشت سلمان، مذهب رندی گرفت ترک این مذهب گرفتن، مذهب اصحاب نیست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۸۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهرنوش
2014-07-28T14:25:17
بیت چهارم مصرع دوم، حدس می‌زنم که باید به جای "خواب می‌داند" ، "خوب می‌داند" باشه
سید محسن
2019-12-19T17:45:58
همان خواب درست است---یعنی مثلا خود خواب میداند که راه سیل.....با تشکر