سلمان ساوجی:شاهی که در بسیط زمین حکم نافذش جذر اصم ز صخره صما شنیدهاند
❈۱❈
شاهی که در بسیط زمین حکم نافذش
جذر اصم ز صخره صما شنیدهاند
صد نوبت از سیاهی گرد سپاه او
این اشهبان توسن گردون رمیدهاند
❈۲❈
تن جامهایست خرقه جسم مخالفش
کان جامه را به قد حسامش بریدهاند
آنجم ندیدهاند در آفاق ثانیش
ور ز آنکه دیدهاند، یکی را دو دیدهاند
❈۳❈
آن سایه عنایت یزدان که وحش وطیر
در سایه عنایت او آرمیدهاند
در آفتاب گردش ازین سایه کی فتاد
تا سایبان سبز فلک گستریدهاند
❈۴❈
در کار زر به دور کفش خیره ماندهام
تا آن دو روی را به چه رو بر کشیدهاند
سرویست سر فراز به بستان سلطنت
کان سرو را ز عقل و روان آفریدهاند
❈۵❈
ماران رمح سینه اعدا ز دست او
سوراخ کردهاند و بدو در خزیدهاند
کامنت ها