گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:به نزد بحر دیری دید مینا کشیشی چون پیر چون کیوان در آنجا

❈۱❈
به نزد بحر دیری دید مینا کشیشی چون پیر چون کیوان در آنجا
شد آن خورشید رخ در دیر کیوان ازو پرشسد حال چرخ گردان
❈۲❈
جوابش و داد و گفت احوال گردون نداند کس به جز دانای بی‌چون
اگر خواهی خلاص از موج دریا چو ما باید کناری جستن از ما
❈۳❈
گهر جویی؟ بیا در ما سفر کن امان خواهی؟ ز بحر ما حذر کن
دگر پرسید: «ای پیر خردمند مرا اندر تجارت ده یکی پند
❈۴❈
بگو تا مایه خود زین بضاعت چه سازم در جهان؟» گفتا: «قناعت
قناعت کن کز آن با بست شد باز که کرد اندر هوای آز پرواز
❈۵❈
از آن سلطان مرغان گشت عنفا که در قاف قناعت کرد ماوا
طلب کن عین عزت را از آن قاف که هست این عین را منبع بر آن قاف
❈۶❈
تو وقتی سر عنقا را بدانی که عنقا را به کلی باز خوانی»
سیم نوبت سرشک از دیده بارید چو گردون از غم گردون بنالید
❈۷❈
که: «مهر آسمان با ما به کین است فلک دایم به قصدم در کمین است
جهان را حوادث می‌گشاید فلک نقش مخالف می‌نماید»
❈۸❈
ملک را در دو بیت آن پیر بخرد جواب خوب موزون داد و تن زد:

فایل صوتی جمشید و خورشید بخش ۲۸ - در دیر راهب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها