سلمان ساوجی:ملک در خواب صوت چنگ بشنید چو باد صبحدم بر خود بخندید
❈۱❈
ملک در خواب صوت چنگ بشنید
چو باد صبحدم بر خود بخندید
خمار آلود سر، برخاست از خواب
شراب و آب و مطرب دید مهتاب
❈۲❈
چو مه بیدار شد خورشید برجست
خرامان شد به برج خویش بنشست
صبا می داد بویی از بهارش
سمن را بود رنگی از نگارش
❈۳❈
مهی خورشید رویش دید بی جان
روان این مطلعش سر بر زد از جان:
کامنت ها