گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:فرستاد افسر و خورشید را خواند بر خود چون مه خورشید بنشاند

❈۱❈
فرستاد افسر و خورشید را خواند بر خود چون مه خورشید بنشاند
حدیث صید گاه و شیر و جمشید حکایت کرد یک یک پیش خورشید
❈۲❈
بدو گفت این پسر خسرو نژادست که خسرو سیرت و خسرو نهاد است
رخش آیینه آیین شاهی است ز سر تا پا همه فر الهی است
❈۳❈
مرا مرد هنر پرورد باید ز شخص بی هنر کاری نیاید
کنون در کار شادی من حزینم غمی در دل نمی آید جز اینم
❈۴❈
عیار گوهرش کرچه درست است ولی در کار من یکباره سست است
به هر بابی که کردم آزمایش ندیدم یک سر مو زو گشایش
❈۵❈
ز جاه و گوهر ارچه با نصیب است ولی در کار چون تیغ خطیب است
تیغ خطیبش می شمارد که قطعاً هیچ برایی ندارد
❈۶❈
چو بشنید این فسانه افسر از جفت بدو کرد آفرین از مهر و پس گفت:
«بدان، شاها حقیقت کان جوانمرد که دیدست او بسی گرم و بسی سرد
❈۷❈
به پیش من کنون عین الیقین است که نور دیده فغفور پین است
هوای خدمت درگاه قیصر بر آوردش ز تخت و تاج و کشور
❈۸❈
نشاط پایه تخت خداوند چو یاقوتش ز جای خویش بر کند»

فایل صوتی جمشید و خورشید بخش ۸۸ - ستایش قیصر از دلاوری جمشید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها