صامت بروجردی:چرا بیرون نیامد ماه از پشت حجاب امشب ندارد عزم رفتن سوی خرگه آفتاب امشب
❈۱❈
چرا بیرون نیامد ماه از پشت حجاب امشب
ندارد عزم رفتن سوی خرگه آفتاب امشب
زمین ز آسمان افتاده اندر اضطراب امشب
رسد از کربلا بر گوش صوت بوتراب امشب
❈۲❈
همانا میرود در کوفه زینب بینقاب امشب
نشسته سر به زانو حضرت زهرا لب کوثر
فشاند اشک ماتم هر زمان از دیده پیغمبر
نهاده سبحه طاعت ز کف کروبیان یکسر
❈۳❈
مگر شمر لعین برده سر بیچادر و معجر
حریم آل احمد را سوی بزم شراب امشب
چه خصمی داشت یا رب با حسین تشنه تب دوران
که کرد او را قتیل تیغ عدوان با لب عطشان
❈۴❈
زنان و دخترانش شد به شام کوفه سرگردان
چرا ابنزیاد ای دل نگردد خرم و خندان
که از قتل حسین تشنهلب شد کامیاب امشب
چو بهره کوفه رفتن کرد زینب جای در محمل
❈۵❈
روان شد کاروان اشک پیشاپیش از آن منزل
به خود گفتا فراق آسان ولیکن زندگی مشگل
سکینه هر زمان میگفت با آه و فغان کای دل
دریغا شمر نگذارد مرا در نزد باب امشب
❈۶❈
تن فرزند زهرا بیکفن در عرصه میدان
سر چون ماه تابانش به نوک نیزه عداوان
چو شد اندر تنور آن سرز جو کوفیان پنهان
ملایک جمله نالیدند نزد قادر سبحان
❈۷❈
که اندر خانه خولی نهان شد ماهتاب امشب
سکینه خورد چون سیلی ز دشت شمر بداختر
دل افلاک خون گردید و شد بیرون ز چشم تر
سبب جستند خیل قدس نزد خالق اکبر
❈۸❈
که یارب این تزلزل چیست برپا شد مگر محشر
ندا آمد ده طفل حسین به بصیر و تاب امشب
زمین کوفه را یکسو پر از شور و نوا بینم
فغان کودکان را رفته تا عرش خدا بینم
❈۹❈
ز یک جا ساربان را در زمین کربلا بینم
جدا دست حسین تشنه لب را از دو جا بینم
عجب نبود اگر کون و مکان گردد خراب امشب
در این ماتم نه تنها فرش و عرش کبریا گرید
❈۱۰❈
جناب مصطفی(ص) با انبیا و اولیا گرید
رقیه فاطمه کلثوم با زین العبا گرید
جوان و پیر و مرد و زن از این غم برملا گرید
بپا کرده است (صامت) شورش یومالحساب امشب
کامنت ها