گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صامت بروجردی:عمر در منقبت حیدر کرار گذاشت حبذا زندگی من که در این کار گذشت

❈۱❈
عمر در منقبت حیدر کرار گذاشت حبذا زندگی من که در این کار گذشت
سیف مسلول خداوند که در موقع جنگ بانک تکبیر وی از گنبد دوار گذشت
❈۲❈
شوهر فاطمه طاهره داماد رسول که ز جان در مدد احمد مختار گذشت
دهن خویشتن آلوده لذات نکرد خورد نان جو و از دهر سبکبار گذشت
❈۳❈
بست در تربیت جان نظر از الفت تن بتمنای رخ یار اغیار گذشت
ای امیری که شده برق تن خرمن کفر هر کجا شعله تیغ تو به پیکار گذشت
❈۴❈
منکرت را بود این بس که ز دنیا به حجیم گفت النار ولا العار و سوی نار گذشت
می‌کند شکر که رفته ز جهنم به بهشت هر که در ناز ز تیغ تو به ناچار گذشت
❈۵❈
عمرو را بود گر انکار یداللهی تو خورد چون چاشتی تیغ توزانکار گذشت
خواست مرحب که ز دست تو گریزد سوی نار چاره در دادن جان دید و به یک بار گذشت
❈۶❈
یا علی سوی سف کرببلا کن گذری تا ببینی به حسینت چه ز اشرار گذشت
آه از آن لحظه که شاه شهدا در میدان بسر کشته عباس علمدار گذشت
❈۷❈
گفت ای پشت و پناه سپه بی‌سردار خیز و بنگر چه به من بی تو ز کفار گذشت
زندگی بیتونه تنها به حسین گشت حرام آب یک جا ز سر عترت اطهار گذشت
❈۸❈
کمرم خم شد از این غصه و خو نشد جگرم تا که دست تو درین معرکه از کار گذشت
شد سوی شام مهیای اسیری زینب روز آسودگی عابد بیمار گذشت
❈۹❈
خیز خجلت مکش از روی سکینه که دگر آب را کرد فراموش وز اصرار گذشت
خوش بدین دولت جاوید که عمر (صامت) به عزا داری شاهنشه بی‌یار گذشت

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۶ - در مدح عین‌الله الناصره امیرالمومنین(ع)

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

س
2021-03-24T15:12:21
بیت 11:صف کرببلا
س
2021-03-24T15:09:55
بیت7:جحیم
مهدی محبوبی
2020-10-21T14:45:09
(بست در تربیت جان نظر از الفت تنبتمنای رخ یار اغیار گذشت )(ز ِ اغیار گذشت) درسته :(بست در تربیت ِ جان ، نظر از الفت تنبه تمنای ِ رُخِ یار ، ز ِ اغیار گذشت) درسته30 مهر 1399
مهدی محبوبی
2020-10-21T14:48:01
(کمرم خم شد از این غصه و خو نشد جگرم)(کمرم خم شد از این غصه و خون شد جگرم) درستهمهدی محبوبی30 مهر 1399