صامت بروجردی:ز بسکه در غم روی تو انتظار کشیدم قلم به صفحه عشاق روزگار کشیدم
❈۱❈
ز بسکه در غم روی تو انتظار کشیدم
قلم به صفحه عشاق روزگار کشیدم
شدم ز صافی طینت چنان به پرتو عشقت
که مهره را به سلوک از دهان مار کشیدم
❈۲❈
ز بیم خواهش بیجا که از وصال تو میکرد
پی مواخذه منصور دل بدار کشیدم
شدم تسلی حام می و محبت دیگر
که مهره را به سلوک از دهان مار کشیدم
❈۳❈
ز بیم خواهش بی جا که از وصال تو میکرد
پی مواخذه منصور دل بدار کشیدم
ز زیر پر ننمودم سری برون همه عمر
نه زحمت دی و نه منت بهار کشیدم
❈۴❈
شدم تسلی جامی و محبت دیگر
نه شور باده نه درد سر خمار کشیدم
مران مراد گرای باغبان ز ساحت گلشن
که من کلام حقیقت زنیش خار کشیدم
❈۵❈
از آن زمان که شدم (صامتا) مصاحب عزلت
عروس لذت کونین در کنار کشیدم
کامنت ها