گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صامت بروجردی:آشنا منما به گیسوی پریشانه شانه را آگه از سر دل خلقی مکن بیگانه را

❈۱❈
آشنا منما به گیسوی پریشانه شانه را آگه از سر دل خلقی مکن بیگانه را
دل به خال کنج ابرویت قانعت کرده است مرغ من دیگر ندارد میل آب و دانه را
❈۲❈
اشک چشمم باعث آبادی تن گشته است ای که گفتی سیل ویران می‌نماید خانه را
آن که رسم شعله افروزی نشان شمع داد شیوه پرسوختن آموختن او پروانه را
❈۳❈
من دل از کف داده محراب ابروی توام بعد از این کاریندارم کعبه و بتخانه را
دل به زلف آخر از شور جنون پیوسته شد آگهی لازم بود دیوانگری دیوانه را
❈۴❈
یک دم از راحت ندارم بهره گویا ریخته است طرح ریز (صامت) از غم طرح این کاشانه را

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهرداد
2020-04-10T15:47:49
در مصرع دوم ( آگه از سر دل مکن خلق بیگانه را ) درست تر به نظر می رسد
سید محسن
2019-10-30T01:18:59
با عرض معذرت---دل به خال کنج ابرویت قناعت کرده است---کامل و صحیح است
مرتضی محیر شجاعی
2019-10-22T01:56:39
در مصرع هشتم با توجه به وزن شعر اینگونه صحیح است "شیوه پرسوختن آموختن پروانه را"
مرتضی محیر شجاعی
2019-10-22T01:49:05
مصرع اول با توجه به وزن شعر اینگونه صحیح میباشد "آشنا منما به گیسوی پریشان شانه را "
سید محسن
2019-10-20T14:45:53
دل به خال ابرویت قناعت کرده است---صحیح است