صامت بروجردی:مریز زینب محزون سرشک غم ز دو دیده چرا که موسوم افغان و شیونت نرسیده
❈۱❈
مریز زینب محزون سرشک غم ز دو دیده
چرا که موسوم افغان و شیونت نرسیده
مکن ز فرقت من سینه را ز ناخن چاک
هنوز تیغ به روی حسین کسی نکشیده
❈۲❈
هنوز بر رخ آل علی کس آب نبسته
صدای العطش کودکان کسی نشنیده
تو خواهرا نشنیدی هنوز ناله اصغر
سبب ز چیست که از عارض تو رنگ پریده
❈۳❈
هنوز شمر سر سینه حسین ننشسته
هنوز جسم شریفش به خاک و خون نکشیده
ز سنگ ظلم کسی جبهه حسین نشکسته
هنوز پهلوی او را سنان کس ندریده
❈۴❈
هنوز پیکر وی بیکفن نمانده به میدان
هنوز دست تمن از تیغ ساربان نبریده
نخورده سیلی شمر لعین هنوز سکینه
به روی خار مغیلان پیاده او ندویده
❈۵❈
هنوز نام کنیزی کسی نبرده به کلثوم
بگو چرا قد سروت ز بار غصه خمیده
نگشته است مقاممم هنوز کنج خرابه
برای چیست که از نرگس تو خواب رمیده
❈۶❈
مزن شرر به جهان (صامتا) ز سوز کلامت
که شرح ماتم زینب به انتها نرسیده
کامنت ها