صامت بروجردی:چون بر بشر فلک ز ازل مهربان نبود هرگز نشاط و خرمی اندر جهان نبود
❈۱❈
چون بر بشر فلک ز ازل مهربان نبود
هرگز نشاط و خرمی اندر جهان نبود
یک بار آب خوش به گلوی کسی نیخت
کاغشته او به زهر غم جان ستان نبود
❈۲❈
گشتند اولیا به بلا مبتلا همه
اما کسی چو خسرو لب تشنگان نبود
هابیان اگر ز ظلم برادر الیم شد
جسمش به خاک بیسر و عطشان طپان نبود
❈۳❈
ایوب گر جراحت تن داشت بیشمار
دیگر به فکر العطش کودکان نبود
بر سینه زخم تیر و بدل داغ اکبرش
یا پهلویش هدف بسنان سنان نبود
❈۴❈
گر بوالبشر به مرگ پسر گشت اشکبار
با دردهای بدتر از این توامان نبود
یونس اگر به بطن سمک شد مقام او
تیر بلا به صید تنش در کمان نبود
❈۵❈
روزی که گشت منزل یونس به کربلا
اسمی ز ظلم کوه و از کوفیان نبود
شد سایبان به پیکر یونس ز آفتاب
بر پیکر عزیز خهدا سایبان نبود
❈۶❈
یعقوب را دو دیده ز هجران سفید گشت
با آنکه هجر یوسف وی جاودان نبود
یحیی شهید گشت گر از بهر زانیه
تن در زمین و تیغ به کف ساربان نبود
❈۷❈
یا راس او به نوک سنان جایگه نداشت
یا در تنور خولی دون میهمان نبود
شد زیب طشت گر سر یحیای بیگناه
دیگر کبود از زدن خیزران نبود
❈۸❈
(صامت) به هر کجا که نمود این عزا بپا
یک دل نماند کز اثرش خون روان نبود
کامنت ها