صامت بروجردی:گر شاه دین هوای شفاعت بسر نداشت از روزگار این همه خون جگر نداشت
❈۱❈
گر شاه دین هوای شفاعت بسر نداشت
از روزگار این همه خون جگر نداشت
از زخمهای کاری و از داغهای دل
کاری به جز رضای خدا در نظر نداشت
❈۲❈
دشمن ز صدهزار فزون بود و آنجناب
غیر از خدا پناه و معینی دگر نداشت
میخواست تا به بال شهادت پرد بخلد
بیچاره تیر بر تن خود بال و پر نداشت
❈۳❈
ارض و سما ز محنت او باخبر شدند
وینطرفهتر که خویشتن از خود خبر نداشت
در زیر تیغ داتش مناجات با خدا
آری دگر به غیر خدا راه بر نداشت
❈۴❈
از بس که داشت یاد خداوند در نظر
دیگر غم برادر و فکر پسر نداشت
شد سنگ خاره آب ز سوز گلوی او
و آهش به قلب شمر ستمگر اثر نداشت
❈۵❈
زینب که از مدینه روان شد به کربلا
گویا خبر ز آمدن این سفر نداشت
همره نبرده بود حسین گر سکینه را
در قتلگاه بر سر خود نوحهگر نداشت
❈۶❈
لیلا اگر به کرببلا بود یا به شام
جز رود رود اکبر والا گهر نداشت
(صامت) ز محنت شه لب تشنه روز و شب
یک دم نشد که دل ز خدنگی سپر نداشت
کامنت ها