صامت بروجردی:رفتی ای جان پدر سوی سفر از بر صغرا سوختی از شرر دوری خود پیکر صغرا
❈۱❈
رفتی ای جان پدر سوی سفر از بر صغرا
سوختی از شرر دوری خود پیکر صغرا
دارم امید به هر جا روی ایباب گرامی
که خدا کم نکند سایه تو از سر صغرا
❈۲❈
مرو ای یاور صغرا به سفر از بر صفرا
مشکن از الم خورد فل غمپرور صغرا
دلم از دوری روی تو دگرتاب ندارد
طاقت هجر تو ای ماه جهانتاب ندارد
❈۳❈
چشمم از گریه شده خشک دگر آب ندارد
عوض اشک ببین دیده از خون تر صغرا
مرو ای یاور صغرا به سفر از بر صغرا
مشکن از الم خود دل غم پرور صغرا
❈۴❈
گوئیا مرحمتی با من بیمار نداری
من تبدار حزین را به وطن از چه گذاری
ببرم سوی سفر همره خود از ره یاری
مشکن از الم خود دل غمپرور صغرا
❈۵❈
مرو ای یاور صغرا به سفر از بر صغرا
مشکن از الم خود دلم غمپرور صغرا
ترسم ای شاه حجازی که کنند اهل نفاقت
غرقه در خون جگر سوخته در ملک عراقت
❈۶❈
دستم از دامن خود دور مفرما که فراغت
زند از سنگدلی سنگ به بال و پر صغرا
مرو ای یاور صغرا به سفر از بر صغرا
مشکن از الم خود دل غم پرور صغرا
❈۷❈
آسمان ساخت برون دامن لطف ز دستم
سنگ بر سینه دل کردرها بهر شکستم
با چه تقصیر ندانم به چنین روز نشستم
ای جمالت به شب تار مه انور صغرا
❈۸❈
مرو ای یاور صغرا به سفر از بر صغرا
مشکن از الم خود دل غمپرور صغرا
خوش به احوال عمویم که بود همره راهت
باد روشن همه جاد دیده اکبر ز نگاهت
❈۹❈
حق نگهدار تو و یار و انصار و سپاهت
ای پدر جان تو جان علی اصغر صغرا
مرو ای یاور صغرا به سفر از بر صغرا
مشکن از الم خورد دل غمپرور صغرا
❈۱۰❈
مینهی در وطن اکنون که مرا یکه و تنها
شو به محشر ز وفا شافع (صامت) بر یکتا
تا که آزادی کنوین کند از تو تمنا
روی امید نهاده است به خاک در صغرا
❈۱۱❈
مرو ای یاور صغرا به سفر از بر صغرا
مشکن از الم خود دل غمپرور صغرا
کامنت ها