صامت بروجردی:اکبر آن سرو قد ماه جبین شد چو مشتاق وصل حورالعین
❈۱❈
اکبر آن سرو قد ماه جبین
شد چو مشتاق وصل حورالعین
همچو گردون نمود قامت خم
پی تعظیم شاه عرش مکین
❈۲❈
کای پدر همرهان همه رفتند
من به دنبال مانده زار و حزین
آرزوی شهادتم باشد
بسر کویت ای امام مبین
❈۳❈
شه دین گفت با دو دیده تر
کای گل باغ دوده یاسین
زین سخن آتشم مزن بر جان
زین سفر خاطرم مدار غمین
❈۴❈
ای پسر دل بدین رضا ندهد
قد سرو تو اوفتد به زمین
رحم بنما به پیری لیلا
ای جوان زین سفر کناره گزین
❈۵❈
گفت اکبر که کشته گردیدن
بهْ به این زندگی بود پس از این
ای پدر بانگ العطش بشنو
زاری کودکان خویش ببین
❈۶❈
عاقبت اذن جنگ حاصل کرد
روبرو گشت چون به لشکر کین
ز پس جنگ و کوشش بسیار
به زمین واژگون شد از سر زین
❈۷❈
آن یکیزد عمود بر فرقش
دیگری زد به پهلویش زوبین
آن یکی زد عمود بر فرقش
دیگری زد به پهلویش زوبین
❈۸❈
آن یکی تیغ زد به جبهه او
ساخت از خون عذار او رنگین
آن یکی رمح کین زدش ز یسار
دگری زد سنان بوی ز یمین
❈۹❈
آن بیح خلیل کوی وفا
گفت آن دم به ناله‌های حزین
کای پدر جان برس به فریادم
الامان زین سپاه بد آئین
❈۱۰❈
شد شتابان حسین تشنه جگر
بسر آن همای اوج یقین
دید آرام جان لیلا را
کرده از خاک بستر و بالین
❈۱۱❈
سر او را گرفت بر زانو
خاک و خون پاک ساختنش ز جبین
دید او را ز خون نموده خضاب
رخ رنگین و کاکل مشگین
❈۱۲❈
گفت ای گلعذار گلشن زار
ای همایون تذرو علیین
حیف از این غنچه لب چو گلت
حیف از آن تبسم شیرین
❈۱۳❈
آه از آن سرو قد رعنایت
داد از آن ملاحت رنگین
یک گلی داشتم در این بستان
رفت آن هم به غارت گلچین
❈۱۴❈
تو به خاک هلاک زنده حسین
بی‌پناه و انیس و یار و معین
چشم در راه مادرت لیلا
مانده در خیمه‌گاه زار و غمین
❈۱۵❈
خیز بار دیگر ز مادر پیر
یاد کن آن محبت دیرین
خیز و بشتاب ای پسر به حرم
یک زمان ده سکینه را تسکین
❈۱۶❈
خیز و بار دیگر برو به خیام
در بر عمه‌های خود بنشین
آه از آن دم که دیده باز نمود
اکبر اندر نگاه باز پسین
❈۱۷❈
(صامتا) شد ز شرح این ماتم
نوحه‌گر مصطفی به خلد برین
کامنت ها