سنایی:از همت عشق بافتوحم پا بستهٔ عشق بلفتوحم
❈۱❈
از همت عشق بافتوحم
پا بستهٔ عشق بلفتوحم
بربود ز بوی زلف عقلم
بفزود ز آب روی روحم
❈۲❈
از موی سیاه اوست شامم
وز روی نکوی او صبوحم
یک بوسه ازو بیافتم بس
آن بود ز عشق او فتوحم
❈۳❈
زان بوسهٔ همچو آب حیوان
اکنون نه سناییم که نوحم
نی نی که برفت نوح آخر
من نوح نیم که روح روحم
❈۴❈
آن روز گریخت از سنایی
آن توبه که گفت من نصوحم
کامنت ها