گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم جدا گردید یار از من جدا از یار چون باشم

❈۱❈
فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم جدا گردید یار از من جدا از یار چون باشم
به چشم ار نیستم گنج عقیق و لولو و گوهر عقیق‌افشان و گوهربیز و لولوبار چون باشم
❈۲❈
کسی کوبست خواب من در آب افگند پنداری چو خوابم شد تبه در آب جز بیدار چون باشم
بت من هست دلداری و زود آزار و من دایم دل آزرده ز عشق یار زود آزار چون باشم
❈۳❈
دهانش نیم دینارست و دینارست روی من چو از دینار بی‌بهرم به رخ دینار چون باشم
ز بی‌خوابی همی خوانم به عمدا این غزل هردم
«همه شب مردمان در خواب و من بیدار چون باشم»

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۴۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها