گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:ای ناگزران عقل و جانم وی غارت کرده این و آنم

❈۱❈
ای ناگزران عقل و جانم وی غارت کرده این و آنم
ای نقش خیال تو یقینم وی خال جمال تو گمانم
❈۲❈
تا با خودم از عدم کمم کم چون با تو بوم همه جهانم
در بازم با تو خویشتن را تا با تو بمانم ار بمانم
❈۳❈
گویی که به دل چه‌ای چو تیرم پرسی که به تن کئی کمانم
پیش تو به قلب و قالب ای جان آنم که چو هر دو حرف آنم
❈۴❈
ای شکل و دهان تو کم از نیست کی بود که کنی کم از دهانم
گر با تو به دوزخ اندر آیم حقا که بود به از جنانم
❈۵❈
تا چند چهار میخ داری در حجرهٔ تنگ کن فکانم
تا چند فسرده روح داری در سایهٔ دامن زمانم
❈۶❈
بی هیچ بخر مرا هم از من هر چند برایگان گرانم
مانند میان خود کنم نیست زیرا که هنوز در میانم
❈۷❈
با تن چکنم نه از زمینم با جان چکنم نه آسمانم
من سایه شدم تو آفتابی یک راه برآی تا نمانم
❈۸❈
بگشای نقاب تا ببینم بنمای جمال تا بدانم
خواننده تو باش سوی خویشم تا مرکب پی بریده رانم
❈۹❈
در دیده به جای دیده بنشین تا نامهٔ نانبشته خوانم
تو عاشق هست و نیست خواهی بپذیر مرا که من چنانم
❈۱۰❈
در دیده ز بیم غیرت تو اکنون نه سناییم سنانم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها