گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:خورشید تویی و ذره ماییم بی روی تو روی کی نماییم

❈۱❈
خورشید تویی و ذره ماییم بی روی تو روی کی نماییم
تا کی به نقاب و پرده یک ره از کوی برآی تا برآییم
❈۲❈
چون تو صنم و چو ما شمن نیست شهری و گلی تویی و ماییم
آخر نه ز گلبن تو خاریم آخر نه ز باغ تو گیاییم
❈۳❈
گر دستهٔ گل نیاید از ما هم هیزم دیگ را بشاییم
بادی داریم در سر ایراک در پیش سگ تو خاکپاییم
❈۴❈
آب رخ ما مبر ازیراک با خاک در تو آشناییم
از خاک در تو کی شکیبیم تا عاشق چشم و توتیاییم
❈۵❈
یک روز نپرسی از ظریفی کاخر تو کجا و ما کجاییم
زامد شد ما مکن گرانی پندار که در هوا هباییم
❈۶❈
بل تا کف پای تو ببوسیم انگار که مهر لالکاییم
برف آب همی دهی تو ما را ما از تو فقع همی گشاییم
❈۷❈
با سینهٔ چاک همچو گندم گرد تو روان چو آسیاییم
بر در زده‌ای چو حلقه ما را ما رقص کنان که در سراییم
❈۸❈
وندر همه ده جوی نه ما را ما لاف زنان که ده خداییم
از شیر فلک چه باک داریم چون با سگ کویت آشناییم
❈۹❈
ما را سگ خویش خوان که تا ما گوییم که شیر چرخ ماییم
پرسند ز ما که‌اید گوییم ما هیچ کسان پادشاییم
❈۱۰❈
تو بر سر کار خویش می‌باش تا ماهله خود همی درآییم
کز عشق تو ای نگار چنگی اکنون نه سناییم ناییم

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۷۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نردشیر
2022-02-03T19:22:11.6658904
ما هیچ کسان پادشاهیم