گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ای جان که با یاد تو در دوزخ توانم آرمید ای جان

❈۱❈
مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ای جان که با یاد تو در دوزخ توانم آرمید ای جان
نترسم زاتشین مفرش که با عشق تو ای مهوش مرا صد بار دید آتش که روی اندر کشید ای جان
❈۲❈
ز عشقت شکر دارم من که لاغر کردم از وی تن که دی زان لاغری دشمن مرا با تو ندید ای جان
نبردی دل ز کس هرگز که خود دلهای ما از تو چو بویی یافت از عشقت ز شادی بر پرید ای جان
❈۳❈
چو خوابست آتش هجرت که هر دیده کشید ای بت چو آبست آتش عشقت که هر تن را رسید ای جان
دلم در چاکری عشقت کمر بستست تو گویی که ایزد جز پی عشقت مرا خود نافرید ای جان
❈۴❈
ازین یک نوع دلشادم که با عشق تو همزادم که تا این دیده بگشادم دلم عشقت گزید ای جان
چو با عشق بتان زاید سنایی کی چنین گوید مرا ناگاه عشق تو بر آتش خوابنید ای جان

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۲۹۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرزاد شهزاد
2016-08-20T22:25:27
درود بر شما ، مصرع اول بیت آخر اینگونه صحیح تر هستشچو با عشق بتان زییَد سنایی کی چنین گویَد