سنایی:جام را نام ای سنایی گنج کن راح در ده روح را بی رنج کن
❈۱❈
جام را نام ای سنایی گنج کن
راح در ده روح را بی رنج کن
این دل و جان طبیعت سنج را
یک زمان از می طریقت سنج کن
❈۲❈
تاج جان پاک را در راه دل
مفرش جانان جان آهنج کن
کدخدای روح را در ملک عشق
بی تصرف چون شه شطرنج کن
❈۳❈
عقل دیندار سلامت جوی را
سنگ شنگولی عشق الفنج کن
یا همه رخ گرد چون گلنار باش
یا همه دل باش و چون نارنج باش
❈۴❈
با عمارت چند سازی همچو رنج
با خرابی ساز و همچون گنج باش
خاک و باد و آب و آتش دشمنند
برگذر زین چار و نوبت پنج کن
کامنت ها