سنایی:اسب را باز کشیدی در زین راه را کردی بر خانه گزین
❈۱❈
اسب را باز کشیدی در زین
راه را کردی بر خانه گزین
راه بیداری آوردی پیش
دل من کردی گمراه و حزین
❈۲❈
بدل و شق بپوشیدی درع
بدل جام گرفتی زوبین
دست بردی به سوی تیر و کمان
روی دادی به سوی حرب و کمین
❈۳❈
نه براندیشی از کرب زمان
نه ببخشایی بر خلق زمین
تا نبینم رخ چون ماه ترا
بارم از دیده به رخ بر پروین
❈۴❈
چون بخسبم ز فراق تو مرا
غم بود بستر و حیرت بالین
کامنت ها