سنایی:ای من مه نو به روی تو دیده واندر تو ماه نو بخندیده
❈۱❈
ای من مه نو به روی تو دیده
واندر تو ماه نو بخندیده
تو نیز ز بیم خصم اندر من
از دور نگاه کرده دزدیده
❈۲❈
بنموده فلک مه نو و خود را
در زیر سیاه ابر پوشیده
تو نیز مه چهارده بنمای
بردار ز روی زلف ژولیده
❈۳❈
کی باشد کی که در تو آویزم
چون در زر و سیم مرد نادیده
تو روی مرا به ناخنان خسته
من دو لب تو به بوسه خاییده
❈۴❈
ای تو چو پری و من ز عشق تو
خود را لقبی نهاده شوریده
کامنت ها