سنایی:این چه رنگست برین گونه که آمیختهای این چه شورست که ناگاه برانگیختهای
❈۱❈
این چه رنگست برین گونه که آمیختهای
این چه شورست که ناگاه برانگیختهای
خوابم از دیده شده غایب و دیگر به چه صبر
تا تو غایب شدهای از من و بگریختهای
❈۲❈
رخ زردم به گلی ماند نایافته آب
کابرویم همه از روی فرو ریختهای
چو فسون دانم کردن چه حیل دانم ساخت
تا بدانم که تو در دام که آویختهای
❈۳❈
پس برآمیخت ندانم به جهان جز با تو
که تو شمشاد به گلبرگ برآمیختهای
کامنت ها