سنایی:ای راه ترا دلیل دردی فردی تو و آشنات فردی
❈۱❈
ای راه ترا دلیل دردی
فردی تو و آشنات فردی
از دام تو دانهای و مرغی
در جام تو قطرهای و مردی
❈۲❈
بی روی تو روح چیست بادی
با زلف تو شخص کیست گردی
خارست همه جهان و آنگه
روی تو در آن میانه وردی
❈۳❈
در کوی تو نیست تشنگان را
جز خاک در تو آبخوردی
در راه تو نیست عاشقان را
جز داعیهٔ تو رهنوردی
❈۴❈
در تو که رسد به دستمزدی
تا از تو نبود پایمردی
در عشق تو خود وفا کی آید
از خشک و تری و گرم و سردی
❈۵❈
نیکست که آینه نداری
تا هست شفات نیست دردی
از آینهای بدی به دستت
چشم تو ترا به چشم کردی
❈۶❈
در شهر تو نیست جز سنایی
بیوصل تو جز که یاوه گردی
کامنت ها