گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:دلم بردی و جان بر کار داری تو خود جای دگر بازار داری

❈۱❈
دلم بردی و جان بر کار داری تو خود جای دگر بازار داری
نباشد عاشقت هرگز چو من کس اگر چه عاشق بسیار داری
❈۲❈
ز رنج غیرتت بیمار باشم چو تو با دیگران دیدار داری
عزیزت خوانم ای جان جهانم از آنست کین چنینم خوار داری
❈۳❈
کسی کو عاشق روی تو باشد سزد او را نزار و زار داری
دو چشمم هر شبی تا بامدادان ز هجر خویشتن بیدار داری
❈۴❈
شدم مهجور و رنجور تو زیراک تو خوی عالم غدار داری
ترا دارم عزیز ای ماه چون گل چرا بی‌قیمتم چون خار داری
❈۵❈
نگر تا کی مرا از داغ هجران لبی خشک و دلی پر نار داری
تو خود تنها جهان را می بسوزی چرا بر خود بلا را یار داری
❈۶❈
بکن رحمی بدین عاشق اگر هیچ امید رحمت جبار داری
سنایی را چنان باید کزین پس ز وصل خویش بر خوردار داری

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها