گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:در ره روش عشق چه میری چه اسیری در مذهب عاشق چه جوانی و چه پیری

❈۱❈
در ره روش عشق چه میری چه اسیری در مذهب عاشق چه جوانی و چه پیری
آنجا که گذر کرد بناگه سپه عشق رخها همه زردست و جگرها همه قیری
❈۲❈
آزاد کن از تیرگی خویش و غم عشق تا بندهٔ خال تو بود نور اثیری
عالم همه بی‌رنج حقیری ز غم عشق ای بی‌خبر از رنج حقیری چه حقیری
❈۳❈
میری چه کند مرد که روزی به همه عمر سودای بتی به که همه عمر امیری
آن سینه که بردی بدل دل غم عشقت بی غم بود از نعمت گوینده و قیری
❈۴❈
این نیمه که عشقست از آن سو همه شادیست اینجا که تویی تست همه رنج و زحیری
سودای زبان گر چه نشاطیست به ظاهر خود سود دگر دارد سودای ضمیری
❈۵❈
راه و صفت عشق ز اغیار یگانه‌ست نیکو نبود در ره او جفت پذیری
خواهی که شوی محرم غین غم معشوق بیوفای فقیهی شو و بی قاف فقیری
❈۶❈
تا در چمن صورت خویشی به تماشا یک میوه ز شاخ چمن دوست نگیری
از پوست برون آی همه دوست شو ایرا کانگاه همه دوست شوی هیچ نمیری

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مشاهری
2018-01-20T21:05:45
در تصحیح محمد بقایی مصرع اول به این شکل است:در ره روی عشق، چه میری، چه اسیری