گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:ای چشم و چراغ آن جهانی وی شاهد و شمع آسمانی

❈۱❈
ای چشم و چراغ آن جهانی وی شاهد و شمع آسمانی
خط نو نبشته گرد عارض منشور جمال جاودانی
❈۲❈
بی دیده ز لطف تو بخواند در جان تو سورهٔ نهانی
با چشم ز تابشت نبیند بر روی تو صورت عیانی
❈۳❈
بخت ازلی و تا قیامت صافی به طراوت جوانی
حسن تو چو آفتاب آنگه فارغ ز اشارت نشانی
❈۴❈
بوس تو به صد هزار عالم و آزاد ز زحمت گرانی
دیوانه بسیست آن دو لب را در سلسله‌های کامرانی
❈۵❈
نظاره بسیست آن دو رخ را از پنجره‌های زندگانی
با فتنهٔ زلف تو که بیند یک لحظه ز عمر شادمانی
❈۶❈
بی آتش عشق تو که یابد آب خضر و حیات جانی
لطف تو ببست جان و دل را بر آخور چرب دوستکانی
❈۷❈
عشق تو نشاند عقل و دین را برابرش تیز آنجهانی
با قدر تو پاره میخ بر چرخ تهمت زدگان باستانی
❈۸❈
با قد تو کژ و کوژ در باغ چالاک و شان بوستانی
از راستی و کژی برونی آنی که ورای حرف آنی
❈۹❈
گویند بگو به ترک ترکت تا باز دهی ز پاسبانی
ترک چو تو ترک نبود آسان ترکی تو نه دوغ ترکمانی
❈۱۰❈
حسن تو چو شمس و همچو سایه پیش و پس تو دوان جوانی
از لفظ تو گوش عاشقانت نازان به حلاوت معانی
❈۱۱❈
وز چشم تو جسم دوستانت نازان به حوادث زمانی
در راه تو هیچ دل نشد خوش تا جانش نگشت کاروانی
❈۱۲❈
بر بام تو پای کس نیاید تا سرش نکرد نردبانی
در هوش ز تو سماع «ارنی» در گوش ندای «لن ترانی»
❈۱۳❈
از رد و قبول سیر گشتم زین بلعجبی چنانکه دانی
یکره بکشم به تیر غمزه تا سوی عدم برم گردانی
❈۱۴❈
زیرا سر عشق تو ندارد جز مرد گزاف زندگانی
ور خود تو کشی به دست خویشم کاری بود آن هزارگانی
❈۱۵❈
فرمان تو هست بر روانها چون شعر سنایی از روانی
وقتست ترا مراد راندن کی رانی اگر کنون نرانی

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۴۲۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

تاوتک
2013-11-27T02:15:03
کوژ در کوزه هم وجود دارد و همین طور در cup و copaو همه به معنی خمیده