سنایی:عشق بازیچه و حکایت نیست در ره عاشقی شکایت نیست
❈۱❈
عشق بازیچه و حکایت نیست
در ره عاشقی شکایت نیست
حسن معشوق را چو نیست کران
درد عشاق را نهایت نیست
❈۲❈
مبر این ظن که عشق را به جهان
جز به دل بردنش ولایت نیست
رایت عشق آشکارا به
زان که در عشق روی و رایت نیست
❈۳❈
عالم علم نیست عالم عشق
رویت صدق چون روایت نیست
هر که عاشق شناسد از معشوق
قوت عشق او به غایت نیست
❈۴❈
هر چه داری چو دل بباید باخت
عاشقی را دلی کفایت نیست
به هدایت نیامدست از کفر
هر کرا کفر چون هدایت نیست
❈۵❈
کس به دعوی به دوستی نرسد
چون ز معنی درو سرایت نیست
نیک بشناس کانچه مقصودست
بجز از تحفه و عنایت نیست
کامنت ها