گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت دست ازین مشتی ریاست جوی دون بر سر گرفت

❈۱❈
عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت دست ازین مشتی ریاست جوی دون بر سر گرفت
عالم پر گفتگوی و در میان دردی ندید از در سلمان در آمد دامن بوذر گرفت
❈۲❈
اینت بی همت که در بازار صدق و معرفت روی از عیسا بگردانید و سم خر گرفت
سامری چون در سرای عافیت بگشاد لب از برای فتنه را شاگردی آزر گرفت
❈۳❈
نان اسکندر خوری و خدمت دارا کنی خاک سیم از حرص پنداری که آب زر گرفت
بلعجب بازیست در هنگام مستی با فقر کز میان خشک رودی ماهیان تر گرفت
❈۴❈
سالها مجنون طوافی کرد در کهسار دوست تا شبی معشوقه را در خانه بی مادر گرفت
آنچه از مستی و کوتاهی شبی آهنگ کرد تا سر زلفش نگیرد زود ازو سر بر گرفت
❈۵❈
خواجه از مستی شبی بر پای چاکر بوسه داد تا نه پنداری که چاکر قیمت دیگر گرفت
زین عجایب تر که چون دزد از خزینت نقد برد دیده‌بان کور گوش پاسبان کر گرفت
❈۶❈
این مرقعها و این سالوسها و رنگها امر معروفست کز وی جانها آذر گرفت
دیو بد دینست لیکن بر در دین ره زند زهر ما زهرست لیکن معدنی شکر گرفت
❈۷❈
ای سنایی هان که تا نفریبدت دیو لعین کز فریب دیو عالم جمله شور و شر گرفت
هر دعا گویی که در شش پنج او دادی به خواب چون سنایی هفت اختر ره ششدر گرفت

فایل صوتی دیوان اشعار شمارهٔ ۶۸

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها