سنایی:هر آن روزی که باشم در خرابات همی نالم چو موسی در مناجات
❈۱❈
هر آن روزی که باشم در خرابات
همی نالم چو موسی در مناجات
خوشا روزی که در مستی گذارم
مبارک باشدم ایام و ساعات
❈۲❈
مرا بی خویشتن بهتر که باشم
به قرایی فروشم زهد و طاعات
چو از بند خرد آزاد گشتم
نخواهم کرد پس گیتی عمارات
❈۳❈
مرا گویی لباسات تو تا کی
خراباتی چه داند جز لباسات
گهی اندر سجودم پیش ساقی
گهی پیش مغنی در تحیات
❈۴❈
پدر بر خم خمرم وقف کردست
سبیلم کرد مادر در خرابات
گهی گویم که ای ساقی قدح گیر
گهی گویم که ای مطرب غزلهات
❈۵❈
گهی باده کشیده تا به مستی
گهی نعره رسیده تا سماوات
مرا موسی نفرماید به تورات
چو کردم حق فرعونی مکافات
❈۶❈
چو دانی کاین سنایی ترهاتست
مکن بر روی سلامی خواجه هیهات
کامنت ها