سنایی:تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات همواره منم معتکف راه خرابات
❈۱❈
تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات
همواره منم معتکف راه خرابات
کردند همه خلق همی خطبهٔ شاهی
چون خیل خرابات بر آن شاه خرابات
❈۲❈
من خود چه خطر دارم تا بنده نباشم
چون شاه خرابات بود ماه خرابات
گر صومعهٔ شیخ خبر یابد ازین حرف
حقا که شود بندهٔ خرگاه خرابات
❈۳❈
بشنو که سنایی سخن صدق به تحقیق
آن کس که چنو نیست هواخواه خرابات
او نیست به جز صورت بی هیئت بی روح
افگنده به میدان شهنشاه خرابات
❈۴❈
آن روز مبادم من و آن روز مبادا
بینند ز من خالی درگاه خرابات
شیر نر اگر سوی خرابات خرامد
روباه کند او را روباه خرابات
❈۵❈
آنکو «لمن الملک» زند هم حسد آید
او را ز خرابات و علیالاه خرابات
کامنت ها