سنایی:در کوی ما که مسکن خوبان سعتریست از باقیات مردان پیری قنلدریست
❈۱❈
در کوی ما که مسکن خوبان سعتریست
از باقیات مردان پیری قنلدریست
پیری که از مقام منیت تنش جداست
پیری که از بقای بقیت دلش بریست
❈۲❈
تا روز دوش مست و خرابات اوفتاده بود
بر صورتی که خلق برو بر همی گریست
گفتم و را بمیر که این سخت منکرست
گفتا که حال منکری از شرط منکریست
❈۳❈
گفتم گر این حدیث درست ست پس چراست
کاندر وجود معنی و با خلق داوریست
گفت آن وجود فعل بود کاندرو ترا
با غیر داوری ز پی فضل و برتریست
❈۴❈
آن کس که دیو بود چو آمد درین طریق
بنگر به راستی که کنون خاصه چون پریست
از دست خود نهاد کله بر سر خرد
هر نکته از کلامش دینار جعفریست
❈۵❈
گفتم دل سنایی از کفر آگهست
گفت این نه از شما ز سخنهای سر سریست
در حق اتحاد حقیقت به حق حق
چون تو نهای حقیقت اسلام کافریست
کامنت ها