سنایی:هرکه را عون حق حصار شود عنکبوتیش پردهدار شود
❈۱❈
هرکه را عون حق حصار شود
عنکبوتیش پردهدار شود
سوسماری ثنای او گوید
اژدهائی رضای او جوید
❈۲❈
نعل او فرق عرش را ساید
لعل او زیب فرش را شاید
زهر در کام او شکر گردد
سنگ در دست او گهر گردد
❈۳❈
هرکه او سر برین ستانه نهد
پای بر تارک زمانه نهد
عقل درمانده را بدین درخواند
زانکه درماند هرکه زین درماند
❈۴❈
ترسم از جاهلی و نادانی
ناگهان بر صراط درمانی
جاهلی مر ترا به نار دهد
تا ترا کوک و کوکنار دهد
❈۵❈
لقمه دیدی که مرد میخاید
گندمی زان میان برون آید
بوده پیش جراد و مرغ و ستور
دیده تاب خراس و تف تنور
❈۶❈
داشته زیر آسیای تو پای
که نگه داشتش خدای خدای
از پیِ حفظ مال و نفس و نفس
او ترا بس تو کردهای زو بس
❈۷❈
من بگویم ترا به عقل و به هوش
گر ببندی تو پند من در گوش
سگ و زنجیر چون به دست آری
آهوی دشت را شکست آری
❈۸❈
پس بدین اعتقاد و این اخلاص
از برای معاش و کسب خلاص
اعتماد تو بر سگ و زنجیر
بیش بینم که بر سمیع و بصیر
❈۹❈
نور ایمانت را در این بنیاد
آهنی و سگی به غارت داد
کامنت ها