گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سنایی:آن بنشنیده‌ای که بی‌نم ابر مرغ روزی بیافت از درِ گبر

❈۱❈
آن بنشنیده‌ای که بی‌نم ابر مرغ روزی بیافت از درِ گبر
گبر را گفت پس مسلمانی زین هنرپیشه‌ای سخن دانی
❈۲❈
کز تو این مکرمت بنپذیرند مرغکان گرچه دانه برگیرند
گبر گفت ار مرا بگزیند آخر این رنج من همی بیند
❈۳❈
زانکه او مکرمست و با احسان نکند بخل با کرم یکسان
دست در باخت در رهش جعفر داد ایزد به جای دستش پر
❈۴❈
داد به فعل و فضول خلق مبند دل در او بند رستی از غم و بند
کار تو جز خدای نگشاید به خدای ار ز خلق هیچ آید
❈۵❈
تا توانی جز او به یار مگیر خلق را هیچ در شمار مگیر
خلق را هیچ تکیه‌گاه مساز جز به درگاه او پناه مساز
❈۶❈
کین همه تکیه جایها هوس است تکیه‌گه رحمت خدای بس است
تا بقای شماست نان شماست اِلف آلای او و جان شماست
❈۷❈
هردو را در جهان عشق و طلب پارسی باب‌دان و تازی اَب
چون نداری خبر ز راه نیاز در حجابی بسان مغز پیاز
❈۸❈
تا جدایی ز نور موسی تو روز کوری چو مرغ عیسی تو
اول از بهر عشق دل جویش سر قدم کن چو کلک و می جویش
❈۹❈
تا بدانجا رسی بچست درست که بدانی که می نباید جست

فایل صوتی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه بخش ۳۵ - حکایت مرغ با گبر

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها