سنایی:روبهی پیر روبهی را گفت کای تو با عقل و رای و دانش جفت
❈۱❈
روبهی پیر روبهی را گفت
کای تو با عقل و رای و دانش جفت
چابکی کن دو صد درم بستان
نامهٔ ما بدین سگان برسان
❈۲❈
گفت اجرت فزون ز دردسر است
لیک کاری عظیم با خطر است
زین زیان چونکه جان من فرسود
درمت آنگهم چه دارد سود
❈۳❈
ایمنی از قضایت ای الله
هست نزدیک عقل عین گناه
ایمنی کرد هر دو را بدنام
آن عزازیل و آن دگر بلعام
کامنت ها