سنایی:بارگی را بساز آلت و زین از پی بارگاه علّیّین
❈۱❈
بارگی را بساز آلت و زین
از پی بارگاه علّیّین
با دعا یار کن انابتِ حق
تا قبولت کند اجابتِ حق
❈۲❈
گه گه آیی ز بهر فرض نماز
از حقیقت جدا قرین مجاز
بیدعا و تضرّع و زاری
یک دو رکعت بغفله بگزاری
❈۳❈
ظن چنان آیدت که هست نماز
به خدای ار دهندت ایچ جواز
بیتو باشد به پاک برگیرد
کز تو آلوده گشت نپذیرد
❈۴❈
نامهای کز زبان درد روَد
آن رسول از جهان مرد روَد
چون ز نزد نیاز باشد پیک
از تو یارب بُوَد وزو لبیک
❈۵❈
نه جوانی که حرفش آلاید
بل جوانی که جان بیاساید
کرده در ره دعای ما برجای
صد هزاران عوان صوتْ سرای
❈۶❈
راه از این و از آن چه باید جست
درد تو رهنمای مقصد تست
با رعونت شوی به نزد خدای
جامهٔ کبریا کشان در پای
❈۷❈
همچو خواجه که در خرام شود
به برِ بنده و غلام شود
بار منّت نهی همی بر وی
که منم دوستدار عزّ علی
❈۸❈
دوست دانی نه بنده مر خود را
این بود رسم مرد بخرد را
این چنین طاعت ای پسر آن به
که نیاری برش بر و مسته
❈۹❈
بیهُدی آدمی کم از دده است
هرکه او بیهُدیست بیهده است
توبه زین طاعت تو ای نادان
خویشتن را دگر تو بنده مخوان
❈۱۰❈
گر ترا در زمانه بودی عون
کم نبودی به فعل از فرعون
که وی از غایت پریشانی
وز کمال غرور و نادانی
❈۱۱❈
چون سرِ بندگی و عجز نداشت
پرده از روی کار خود برداشت
گفت من برتر از خدایانم
در جهان از بلند رایانم
❈۱۲❈
همه را این غرور و نخوت هست
لفظ فرعون بهر جبلت هست
لیکن از بیم سر نیارد گفت
دارد آن راز خویشتن بنهفت
کامنت ها